دفترچه خاطرات روزانه #روز 45
ابتدا بگذارید کمی در وصف زیبایی های این عکس کمی جیغ بزنم😍😭
اوکی ولی میل رو نتوانممممممم💛💛💛
این دو سه روزی در کل خوب درس خوندم و خوشحالم
تازه سابم میزدم و خیلی خوشحالم که انقد خوب از تایمم استفاده کردم
البته امروز کمی تنبلی کردم و هم دیر پاشدم و هم حواسم به فیلم دیدن پرت شد و آره باعث شد از برنامم عقب بیفتم، بعدشم دیگه هی اومد خودمو بگیرم دیدم نخیررر امروز بیوشیمی بخون نیستم، دیگه بعده کلاس نشستم فیزیک خوندم و بیشترشو تموم کردم یه 6 صفحه بیشتر ازش نمونده...
کاشکی یه فرزند صالحی بیاد لپ تاپمو بگیره بشینه جزوه میکروب و اخلاقمو چاپ کنه من انقد واسه خوندنشون مگس تاب ندم (خودمم نمیدونم اینو یهو از کجا در اوردم فقط بنظرم باحال اومد اینطوری گفتن، پس آره من باز یه اصطلاح بیخود و عجیب دیگه ساختم "مگس تاب دادن🪰" بمعنای علافی و تنبلی و ازینحرفا 😐😆
پریروز فصل 2 کیوتی پای (بعبارتی قسمت ویژه هاش!) دیدم و اوکی واقعا مضخرف بود -__-
خیلی چرت بود خیلی خیلللیییی خیلییییییییییییییی
پ.ن بسیار بی ربط: اگه من آدم بودمو بعده دو روز لاک که زدم صحیح و سالم موند رو ناخونام باید بهم جایزه بدن :| عاخه دخترجان یه لاک رو نمیتونی سالم نگه داری؟