دفترچه خاطرات روزانه #روز 49
پسرک اخمالوی من💜
پریروز دومین امتحانمو دادم
امتحان فیزیک دیروز رو اگه کمی چشمانم را باز میکردم و دقت میکردم 20 میشدم...
امروز اخلاق هم بدک نبود:/ استاده یجور سوال داد اگه کتاب جلوم باز هم بو باز همین جوابارو میزنم از بس سوالاش رو معلوم نبود از کجا در اورده بود...
من در حال دیدن ویدیویی از چصخل بازیای ایتیز:
مامانم: اون چیه دستشون؟!
من: جایزه :))))
مامانم:
من:
به ازای هر صفحه بیوشیمی خوندن 10 لاین ساب میزنم
(وقتی فقط میخوای خودتو مجبور به انجام کاری کنی تا خوابت نبره و کار هاتم انجام بشن...)
از ویس کلاس گوش کردن بیزار که نه رسما متنفرممم
تا وقتی گوش های من میتونن به نوای زیبای آهنگ گوش بدن برای چی باید فرکانس صدای استاد و صدای بچه ها تو گوشم پخش شه؟
لپ تاپم پر شده و اینطوریم که ینی باید فایلای ام وی و آهنگام رو پا کنم؟
#وقتی اعتقادی به استفاده از هارد نداری:)
اینکه خودمم میدونم هرچقد زل بزنم به کتاب بیوشیمی بازم فرجی نمیشه و من این فرآیندها رو یاد نخواهم گرفت...
من نقش کوآنزیمی های تمام ویتامین B هارو باهم قاطی کردم و اصلا معلوم نیس از توی این امتحان چی در میاد TT
تنها چیزیکه از فصل ویتامین ها بلدم:
ویتامین B1 ⬅️ تیامین
ویتامین B2 ⬅️ ریبوفلاوین
ویتامین B3 ⬅️ اسید نیکوتینیک
ویتامین B5 ⬅️ اسید پانتوتنیک
ویتامین B6 ⬅️ اسید پیریدوکسین
ویتامین B9 ⬅️ اسید فولیک
ویتامین B12 ⬅️ سیانوکوبالامین
خیلی زحمت کشیدم میدونم👾