دفترچه خاطرات روزانه #روز 43
امروز خواب خیلی خوبی داشتم چون اصلا سرفه نکردم
از دیشب کلی خودمو سرزنش کردم و نشستم واسه این 10 روز (البته دیگه شده 9 روز) باقی مونده درسامو تقسیم کردم
امروز بجز کارای کلاس هیچ کار دبگهای نکردم و واقعا الان موندم که اگه من دیروز نصفشو انجام نداده بودم امروز دقیقا چه خاکی باید تو سرم میریختم؟!😂
و آره تا همین نیم ساعت پیش درگیر اون بودم و تازه تموم شد
حس عذاب وجدان گرفتم بخاطر اینکه دو روزه درس نخوندم و اینکه حتی کار از نظر خودم خیلی مفیدیم انجام ندادم
حتی اینطور نبوده که بیخیالی سیر کنمو استراحت کنم
ازینکه روزم فقط همینطوری گذشت اصلا خوشم نمیاد
فردا و پس فردا هم همش اینور اونور دعوتیم و احتمالا من برای اینکه این حس کوفتی عذاب وجدانم کم بشه باید جزوه به دست برم مهمونی :)
ولی حداقلش اینه سرم گرم میشه😂👌
تو مهمونیا خیلی حوصلم سر میره همشم خوابم میگیره
همون بهترین کار درس خوندنه👌👌👌