دفترچه خاطرات روزانه #روز 10
ساعت 3:20 نیمه شبه و من شروع کردم این پست رو ینویسم😐
جرا بیدارم؟! چون در طول روز عینه کوالا میخابم😑 ینی میشینم ساب چک میکنم زرتی خابم میبره، میشینم یچی آپ کنم زرتی خوابم میبره، پای لپ تاب آهنگ میگوشم یهو چشام بسته میشه بعد اونوقت از ساعت 00:00 به بعد انگار موتور جستجوی من فعال میشه 500 تا کار با هم انجام میده😐😂 الانم جاتون خالی داشتم کارای چنل رو ردیف میکردمو و پست انتشار در آینده میزتشتمو این حرفا😂😂😂 البته خوابمم هستا ینی الان گوشیو بزارم پایین خوابم میبره ولی هووممم تا اینو ننویسم انگار حالم جاش نمیاد😂 معتاد به نوشتن روزانه هام اینجا شدم😐😂😂😂
عااا یچی بگم؟! من تا حالا فیک از ایتیز نخوندم خب؟! فقط الان یکی دو هفتس تو چنل فیکشنش جوین شدم هیچی چک نکردم الان داشتم برا خودم چرخ میزدم یهو رفتم اونجا و همینطوری که دید میزدمو ژانرای فیک ها رو میدیدم (معمولا ژانرا برام خیلی مهمن) حدس بزنین چی دیدم؟!😶😶😶...نویسندهی 19، دارکمون، بورن عاف بلاد و.. . اونجا هم نویسندخ بود و فیک میزاشت از ایتیز😶😍😍😍 وااایییی من الان خرذوق ترینمممم😍😍😍😍🎄💕 الان که خوابمه ولی فیکا رو سیو کردم فردا همراه پارتای جدیدی که از فیک ها قراره بخونم اینم میخونم😍👌💕💙🍭
پ.ن: کاپلش ووسان عههههههه😍😍😍🎄💕🍋🍯💙🍭
قسمت 11 at a distance spring is green ترجمه شد امشب نشستم دیدم قسمت یکی مونده به آخر بود، هعیییی نمیخام تموم شه ناراحتممممممم باید ادامش بدن😭😭😭 من میخام تا پیر و فسیل شدناشونم ببینم😂✋💙
میدونین امروز یچی فهمیدم😐 بعضی موقعا کساییکه انتظارشو نداری میان و احوالتو میپرسن. سادست ولی حس قشنگی داره😊 حس اینکه هنوزم برا یکی مهمی😊💙
امروز یکی از دوستام بهم گف شبیه بومگیو ام😶❣ وااایییی اصن عر نزدم اصنم جامه ندریدم😶😂✋💙💕
ساعت 3:50 عه و من میرم بخابم دیگه شبتون بخیر😂✋💙🍯🍭
پ.ن 2: حس میکنم لینو شدم انقد ساعت اعلام میکنم😐🌊